متن های خنده دار و جالب با موضوع زن یا زندان؟

تبلیغات شما

پاتوق تفریحی پاتوق تفریحی
درباره ما
لینکستان
امكانات جانبي

متن های خنده دار و جالب با موضوع زن یا زندان؟

زني نصف شب از خواب بیدار میشه و مي‌‌بینه که شوهرش در رختخواب نیست ،به دنبال او به طبقه ی پایین می‌رود

 

شوهرش در آشپزخانه نشست بود و در حالی‌ که یک فنجان قهوه هم روبرویش بود . در حالی‌ که به دیوار زل زده بود در فکری عمیق فرو رفته بود…

 

_زن او را دید که اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و قهوه‌اش را می‌‌نوشید…

_زن در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد آرام زمزمه کرد : “چی‌ شده عزیزم؟ چرا این موقع شب اینجا نشستی؟”

 

شوهرش نگاهش را از قهوه‌اش بر می‌‌دارد و میگوید : هیچی‌ فقط اون موقع هارو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات می‌‌کردیم، یادته؟

_ زن که حسابی‌ تحت تاثیر احساسات شوهرش قرار گرفته بود، گفت: “آره یادمه…

 

شوهرش به سختی‌ گفت:

یادته وقتی‌ پدرت تفنگ رو به سمت من نشون گرفته بود و گفت که یا با دختر من ازدواج میکنی‌ یا ۲۰ سال می‌‌فرستمت زندان ؟!

 

_آره اونم یادمه…

مرد آهی می‌‌کشد و می‌‌گوید: اگه رفته بودم زندان الان آزاد شده بودم

 



:: موضوعات مرتبط: داستان، داستان الکی، داستان عاشقانه، داستان دانشجو ها، داستان خارجی، داستان ایرانی، داستان های دیگر..، ،
:: برچسب‌ها: طنز,زن خوب است یا مرد,بم خنده,داستان هیا خنده دار,ززندان,جوک و اس ام اس خفن,قصه,,
نویسنده : Admin
تاریخ : یک شنبه 20 مهر 1393

 

 

گروه اینترنتی خورشید

 


"لئوناردو داوینچی" موقع کشیدن تابلو "شام آخر" دچار مشکل بزرگی شد. او میبایست "خیر و نیکی" را به شکل "عیسی" و بدی را به شکل "یهودا" (که از یاران عیسی (ع) بود و هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند) تصویر میکرد. کار را نیمه تمام رها کرد تا مدلهای آرمانیش را پیدا کند.
روزی در مراسم همسرائی ، تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از آن جوانان یافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرح هائی برداشت.

سه سال گذشت. تابلوی "شام آخر" تقریبا تمام شده بود ، اما داوینچی برای "یهودا" هنوز مدل مناسبی پیدا نکرده بود. کاردینال ، مسئول کلیسا کم کم به او فشار می آورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند ، داوینچی پس از مدتها جست وجو ، جوان شکسته ، ژنده پوش و مستی را در جوی آبی یافت ! ازدستیارانش خواست تا اورا به کلیسا آورند ، چون دیگر فرصتی برای طرح برداشتن از او نداشت.

گدا را که نمی دانست چه خبر است به کلیسا آوردند. دستیارانش او را سرپا نگه داشتند و درهمان وضعیت داوینچی از خطوط بی تقوائی ، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند ، نسخه برداری کرد.

وقتی کار تمام شد ، گدا که دیگر مستی ازسرش پریده بود ؛ چشم هایش را باز کرد و نقاشی را پیش رویش دید و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت :

"من تابلو را قبلا دیده ام !!!"

 داوینچی شگفت زده پرسید :

 کجا ؟!

 جوان ژنده پوش گفت :

 "سه سال پیش ، قبل ازاینکه همه چیزم را از دست بدهم ، موقعی که در یک گروه همسرائی آواز میخواندم ، زندگی پراز رویائی داشتم و هنرمندی از من دعوت کرد که مدل نقاشی چهره "عیسی" شوم !"

 



:: موضوعات مرتبط: داستان، داستان های دیگر..، ،
:: برچسب‌ها: شام اخر,داستان کوتاه,داستان امام,داستان حضرت عیسی,داستان های مذهبی,قصه شب,داستان شام,اخر,
نویسنده : Admin
تاریخ : جمعه 14 شهريور 1393

عکس   ماجراى چسبيدن دست زن و مرد نامحرم در حال طواف

زنى دور کعبه طواف مى‌کرد و مردى نیز پشت سر آن زن مى‌رفت؛ لحظه‌اى آن زن بازوى خود را از چادر بیرون آورد تا کعبه را لمس کند.

ناگهان آن مرد دستش را دراز کرد و روى بازوى زن گذاشت. خداوند دست آن مرد را به بازوى زن چسباند. مردم دیدند و ازدحام کردند، چنان‌که راه عبور بسته شد.
کسى را نزد امیر مکه فرستادند و امیر مکه فقها و علما را حاضر کرد و آنها فتوا دادند که باید دست مرد را ببرند؛ زیرا آن مرد مرتکب گناه شده است. امیر مکه که از فتواى علماى مکه قانع نشده بود، گفت: «آیا در اینجا از خانواده پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) کسى هست؟ » گفتند: «بله، حسین بن على (علیه السلام) اینجاست».
امیر مکه کسى را نزد امام حسین (علیه السلام) فرستاد. امام حسین (علیه السلام) تشریف آوردند. به آن حضرت عرض کردند: «اى فرزند رسول خدا! حکم خدا درباره اینها چیست؟»
امام حسین (علیه السلام) رو به کعبه ایستادند و دست‌هایشان را بلند کردند.
آن‌گاه مدتى مکث فرمودند و دعا کردند. سپس به طرف زن و مرد رفتند و دست آن مرد را از بازوى آن زن جدا کردند. امیر مکه عرض کرد: «اى حسین! آیا این مرد را براى کارى که از او سر زده است، مجازات نکنیم؟» حضرت فرمود: «نه».
گویند آن مرد همان شتربانى است که در کربلا دست امام حسین (علیه السلام) را قطع کرد و این‌گونه لطف آن حضرت را پاسخ داد. (شجره طوبی، حا، عین، ص ۴۲۲ )



:: موضوعات مرتبط: جدید، داستان، داستان الکی، داستان عاشقانه، داستان دانشجو ها، داستان خارجی، داستان ایرانی، داستان های دیگر..، ،
:: برچسب‌ها: تصوير ماجرايه چسبيدن به هم,بهترين تصوير ماجرايه چسبيدن به هم,جديدترين تصوير ماجرايه چسبيدن به هم,دانلود تصوير ماجرايه چسبيدن به هم,مشاهده جديد ترين تصوير ماجرايه چسبيدن به هم,عکس ماجرايه چسبيدن به هم,تصوير جديد ماجرايه چسبيدن به هم,تصوير اين ماه ماجرايه چسبيدن به هم,اخبار جديد در باره ماجرايه چسبيدن به هم,تصوير کيفيت دار ماجرايه چسبيدن به هم,تصوير مينياتوري ماجرايه چسبيدن به هم,کاريکاتور ماجرايه چسبيدن به هم,دانلود تصوير هاي ماجرايه چسبيدن به هم,دانلود تصوير ماجرايه چسبيدن به هم,عکس ماجرايه چسبيدن به هم,اخبار ماجرايه چسبيدن به هم,خبر ماجرايه چسبيدن به هم,دانلود جديد ترين اخبار ماجرايه چسبيدن به هم,اخبار جديد ماجرايه چسبيدن به هم,بهترين اخبار ماجرايه چسبيدن به هم,سايت اخبار ماجرايه چسبيدن به هم,خبر هاي ماجرايه چسبيدن به هم,اخبار جديد ماجرايه چسبيدن به هم,خبر جديد درباره ماجرايه چسبيدن به هم,خبر ماجرايه چسبيدن به هم,خبر توپ ماجرايه چسبيدن به هم,خبر تازه ماجرايه چسبيدن به هم,خبر واقعي ماجرايه چسبيدن به هم,آخرين اخبار ماجرايه چسبيدن به هم,آخرين خبر ماجرايه چسبيدن به هم,آخرين خبر درباره ماجرايه چسبيدن به هم,واقعه ماجرايه چسبيدن به هم,خبر تلخ ماجرايه چسبيدن به هم,خبر خوش ماجرايه چسبيدن به هم,خبر خنده دار ماجرايه چسبيدن به هم,خبر ناراحت کننده ماجرايه چسبيدن به هم,خبر داغ ماجرايه چسبيدن به هم,خبر هاي اين ماه ماجرايه چسبيدن به هم,خبر هاي امروز ماجرايه چسبيدن به هم,درباره خبر ماجرايه چسبيدن به هم,
نویسنده : Admin
تاریخ : یک شنبه 8 تير 1393
نویسنده : Admin
تاریخ : شنبه 17 خرداد 1393


یا رب مکن از لطف پریشان ما را / هر چند که هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم / محتاج بغیر خود مگردان ما را . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

گفتگو با خدا

 

آرزویت را برآورد میکند ، آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

گفتگو با خدا

 

پروردگارا
ببخش مرا که آنقدر حسرت نداشته هایم را خوردم ، شاکر داشته هایم نبودم . . .

 

گفتگو با خدا

 

بارالها
تو نادیده میگیری
من هم نادیده میگیرم
تو خطاهایـم را
من عطاهایت را . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

گفتگو با خدا

 

تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش
خواهی دید که ان لحظه هرگز نخواهد رسید . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

گفتگو با خدا

 

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد
که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

گفتگو با خدا

 

گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟
گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟
گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟
گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟
گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟
گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟
    گفتم: خدایا اینقدر نگو من گفت: من توام ، تو من . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

گفتگو با خدا

 

خدایا ، بر من این نعمت را ارزانی دار که :
بیشتر در پی تسلا دادن باشم تا تسلی یافتن
و بیشتر در پی فهمیدن باشم تا فهمیده شدن . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

گفتگو با خدا

 

بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید
دسته گلی تقدیم تان می کند و خوب تر از آن است که
اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را پس بگیرد . . .

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

گفتگو با خدا

 

شکسته های دلت را به بازارخدا ببر
خدا خود بهای شکسته دلان است . . .



:: موضوعات مرتبط: داستان عاشقانه، داستان های دیگر..، مطالب اسلامی، ،
:: برچسب‌ها: خداوند,داستان,جملات بزرگی خداوند,گفتگو با خداوند,غمگین,,
نویسنده : Admin
تاریخ : چهار شنبه 7 خرداد 1393

داستان عاشق شدن دخترک جوان


دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بارعاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد… بقیه در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: داستان الکی، داستان عاشقانه، داستان ایرانی، داستان های دیگر..، ،
:: برچسب‌ها: داستان,عاشق شدن,داستان ایرانی,قصه,داستان غمگین,باحال,داستان دختر نوجوان,,
نویسنده : Admin
تاریخ : شنبه 3 خرداد 1393

بچه تازه به دنیا اومده و از بیمارستان آوردیمش خونه خوابیده ، فامیلمون اومده میگه :

آخی خوابیده ؟ میگم پ ن پ زدیمش تو شارژ !

دکترا گفتن 8 - 7 ساعت اول خوب بزارین شارژ شه بعد

ازش استفاده کنین و گرنه خوب گریه نمیکنه !

 

 

اس ام اس های پ ن پ خنده دار جدید 92 | جدیدترین جوک های خنده دار پ ن پ 92

 

 

مستند حیات وحش میدیدیم ، دوستم برگشته میگه این شیر سفیده میگن نادره ، درسته ؟

میگم پ ن پ اون قادر داداششه ، نادر رفته نون بگیره !

 

 

اس ام اس های پ ن پ خنده دار جدید 92 | جدیدترین جوک های خنده دار پ ن پ 92

 

 

به دوستم میگم : نمره هارو زدن ها !

میگه: با شماره دانشجویی ؟

میگم : پ ن پ با شماره کفش ! اونایی رو که هم دمپایی داشتن مردود کردن ...

 

 

اس ام اس های پ ن پ خنده دار جدید 92 | جدیدترین جوک های خنده دار پ ن پ 92

 

 

نونوایی داره از جمعیت منفجر میشه که یکی اومده میگه اینا همه تو صفن ؟

گفتم پ ن پ ایا همه اومدن شاطر رو تشویق کنن !

 

 

اس ام اس های پ ن پ خنده دار جدید 92 | جدیدترین جوک های خنده دار پ ن پ 92

 

 

جلسه ی آخر کلاس بود ، بچه ها داشتن در مورد امتحان از استاد میپرسیدن

که قراره چطوری سوال بیاره ؟ یکی پرسید : استاد جا خالی هم میدین ؟

استاد گفت : پ ن پ وامیستم بهم تیر اندازی کنید !

 

 

اس ام اس های پ ن پ خنده دار جدید 92 | جدیدترین جوک های خنده دار پ ن پ 92

 

 

دست زدم به لوله بخاری گفت اه اینکه سرده ! مامانم گفت یعنی خاموشش کنیم ؟

گفتم پ ن پ وایسیم الان آقای ایمنی میاد میگه مشکل از کجاس !

 

 

اس ام اس های پ ن پ خنده دار جدید 92 | جدیدترین جوک های خنده دار پ ن پ 92

 

 

رفتم رستوران شانیدز گارسونه اومده میگه : چیزی میل داشتین ؟

میگم : پ ن پ اومدم یه رستوران با کلاس واسه شهرت بازی !

 

 

اس ام اس های پ ن پ خنده دار جدید 92 | جدیدترین جوک های خنده دار پ ن پ 92

 

www.4utanz.ir

 

 

هم اتاقیم خوابیده بود . دوستم اومد گفت خوابه ؟

گفتم : پ ن پ رفته رو اسکرین سیور یه لگد بزن بیدار میشه !

 

 

اس ام اس های پ ن پ خنده دار جدید 92 | جدیدترین جوک های خنده دار پ ن پ 92

 

 

با کتم کتری رو گرفتم بزارم رو بخاری تا دستم نسوزه !

مامانم اومده میگه اینو گرفتی تا دستت نسوزه ؟

میگم : پ ن پ گرفتم تا کتری سرما نخوره !

 

 

اس ام اس های پ ن پ خنده دار جدید 92 | جدیدترین جوک های خنده دار پ ن پ 92

 

 

بعد از چند ساعت عمل بالاخره بچم به دنیا اومده !

به بابام نشونش دادم میگه : اع بچته ؟

میگم : پ ن پ اینو الان از اینترنت دانلود کردم

نسخه آزمایشه واسه تست تا اصلیش بیاد ...

 

 

اس ام اس های پ ن پ خنده دار جدید 92 | جدیدترین جوک های خنده دار پ ن پ 92

 

 

با دوستم تو خیابون داشتیم راه میرفتم که یه موتور سوار گوشیمو از دستم قاپید !

دوستم گفت گوشیتو دزدید؟ گفتم پ ن پ برد سیستم عاملشو آپدیت کنه

فردا واسم میاره ، تو نگران نباش !

 

 

اس ام اس های پ ن پ خنده دار جدید 92 | جدیدترین جوک های خنده دار پ ن پ 92

 

 

زنگ زدم به دختره فوت میکنم ... میگه : مزاحمی ؟

میگم پ ن پ نسل جدید کولر های ال جی با دو سیمکارت مجزا !

 

 

اس ام اس های پ ن پ خنده دار جدید 92 | جدیدترین جوک های خنده دار پ ن پ 92

 

 

رفیقم پریده تو استخر میگه شنا کنم ؟

میگم پ ن پ بزار آهنگ تایتانیک رو بزارم برات آروم غرق شو !



:: موضوعات مرتبط: عکس، لرستان چت، خنده دار، عاشقانه، جدید، عکس های دیگر..، اس ام اس، اس ام اس خنده دار، اس ام اس ضد حال، اس ام اس الکی، اس ام اس عاشقانه، اس ام اس های دیگر، ترول جدید، داستان، داستان الکی، داستان عاشقانه، داستان دانشجو ها، داستان خارجی، داستان ایرانی، داستان های دیگر..، فوتبال، ،
:: برچسب‌ها: اس ام اس,جوک,خنده دار,بمب خنده,ترفند سیمکارت,پیامک,,
نویسنده : Admin
تاریخ : شنبه 3 خرداد 1393

مایکل استیون اسمیت 18 ساله که زن جوان را در اتاق خوابش از طریق پنجره که روبروی خیابان باز می‌شد دیده بود، به قصد تجاوز جنسی به این زن اقدام به ورود به منزل مسکونی‌اش در پرتویل شهری در شهرستان اوتوگا کرد، که با شلیک گلوله صاحب خانه از پای درآمد.اسمیت با کوبیدن درب منزل زن جوان و تلاش برای شکستن آن، با چاقو صاحب خانه را تهدید می‌کرد تا درب خانه را باز کند.

عاقبت باز بودن پرده اتاق خواب یک خانم تنها (عکس)

زن تنها به همراه خواهر زاده‌اش که در منزل مسکونی بودند پس از مسلح شدن و باز کردن درب با شلیک گلوله این فرد را از پای درآورد. با مشاهده تصاویر بدست آمده از دوربین نصب شده در مقابل درب ورودی و ارائه آن به پلیس بازپرس پرونده شلیک زن جوان را در دفاع از خود اعلام کرد و وی را آزاد نمود و افزود: این حق اوست که از خانه و خانواده در مقابل افراد شرور دفاع کند.



:: موضوعات مرتبط: داستان، داستان الکی، داستان خارجی، داستان های دیگر..، ،
:: برچسب‌ها: عاقبت رو دادن به پسر,روابط جنسی درخارج,پر نداشتن خانه,داستان +18,اروپا,,
نویسنده : Admin
تاریخ : دو شنبه 15 ارديبهشت 1393

طنز خنده دار خارجي ها در فيسبوك

طنز خارجي ها در فيسبوك

 

خیلی دوست دارم بدونم این خارجیا چی پُست میدن بدبختا!!
تو مملکتشون نه دکتر شریعتی دارن،
نه جنتی دارن
نه کوروش کبیر دارن،
نه اختلاس دارن،
... نه دریاچه ارومیه دارن خشک بشه،
نه انقلاب کردن دهنشون سرویس بشه،
نه سهمیه بنزین دارن،
نه گلشیفته دارن ل خ ت بشه،
نه اصغر فرهادی دارن که بهشون حال بده،
نه ش اه ی ن نجفی دارن که...
نه خلیج همیشگی‌ فارس دارن هی‌ دودور دودور کنن
نه بندر همیشه عباس
نه ترک و لٔر و رشتی ، سرش هی‌ گوشزد کنن
نه ارتحالی ، نه ولادتی
نه فرنودی ، نه شوشولی،
نه گشت ارشادی
نه رحلت جانگوزی ..
خلاصه خیلی‌ بیچارن

 



:: موضوعات مرتبط: اس ام اس، اس ام اس خنده دار، اس ام اس ضد حال، اس ام اس های دیگر، داستان خارجی، داستان های دیگر..، ،
:: برچسب‌ها: فیس بوک,طنز فیس بوک,داستان های فیس بوکی,فیس بوک چیست,اس ام اس فیس بوکی,همه چیز در مورد فیس بوک,,
نویسنده : Admin
تاریخ : دو شنبه 15 ارديبهشت 1393

 


من تقریباً تو دستشویی نشسته بودم که از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت؛

سلام حالت خوبه؟

من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی مردانه هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم
به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت
آوری دادم؛

- حالم خیلی خیلی توپــه.

بعدش اون آقاهـــه پرسید؛

- خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟

با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم برا ی همین گفتم؛

- اُه منم مثل خودت فقط داشتم از اینجا می گذشتم..


وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور میشه، به هر ترفند بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم؛

- منم می تونم بیام طرفت؟

آره سؤال یکمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ
احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم؛

- نه الآن یکم سرم شلوغه!!!

یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت :

ببین من بعداً باهات تماس می گیرم. یه ا ح م ق ی داخل دستشویی بغلـی همش داره به همه سؤال های من جواب ميده...

 



:: موضوعات مرتبط: داستان، داستان الکی، داستان عاشقانه، داستان دانشجو ها، داستان خارجی، داستان ایرانی، داستان های دیگر..، ،
:: برچسب‌ها: داستان,خنده دار,قصه,رمان عاشقانه,کودکانه,باحال,داستان ایرانی,حکایت های ایرانی,,
نویسنده : Admin
تاریخ : پنج شنبه 4 ارديبهشت 1393
صفحه قبل 1 صفحه بعد
موضوعات
برچسب ها
نویسندگان
آرشیو مطالب
طراح قالب